چرا تغییر سخت است؟ راه حل چیست؟

تاحالا فکر کردین چرا مغز ما در مقابل هر تغییری مقاومت داره؟

می خوام در باره ی مغز و کارکرد اون اطلاعات بیشتری رو به شما عزیزان بدم؛اطلاعاتی که اگر ما بتونیم اونها رو استفاده کنیم و در زندگیمون به کار ببریم و بدونیم مغزمون به چه شکل کار می کنه می تونیم به شیوه ی دیگه ای زندگی کنیم.

خب در کلیپی من گفتم که : مغز می خواد حالت موجود و منطقه ای که الان داره رو حفظ کنه و از زندگی الانه خیلی راضیه و مارو با استدلال های خیلی عجیب و غریب و خیلی قوی قانع می کنه که کار جدید رو انجام ندیم.

حالا می خوام در مورد شیوه های خیلی خیلی مهم و شیوه های اثر گذار باهاتون صحبت کنم که اگر اون شیوه هارو استفاده کنیم می تونیم مغزمون رو کنترل کنیم.

خیلیا هستن کارجدیدی رو می خوان شروع کنن،می خوان یک تغییری رو در زندگیشون ایجاد کنن اما یک عامل مهم رو رعایت نمی کنن،اونها گزینه ای رو انتخاب می کنن که بزرگتر از توانشونه.

یعنی چی؟مثلا فکر کنید من در مورد برنامه ریزی روزانه اطلاعاتی کسب کردم،فرداش می خوام برم در موردش برنامه ریزی کنم وشب قبلش میام در مورد روز بعد برنامه ریزی می کنم،کارایی که قراره می نویسم ،یه لیست بلند بالایی از تمام کارایی که عقب افتاده می خوام بنویسم و شب قبلش همه ی اینارو می نویسم.

به نظرتون روز بعد مغز چه بهونه ای میاره؟به محض اینکه ما یه کار بزرگتر از توان رو انتخاب کنیم،به محض اینکه یه کار رو انتخاب کنیم که مغز ما بگه واو چه کار بزرگی!مغز ما با استدلال هایی سعی می کنه اون کار رو انجام ندیم.

یه نفری که هیچی کتاب نمی خونه،بخواد برای فردا یا برای همین الانش شروع کنه به کتاب خوندن،بگه همین الان من 50 صفحه – 100 صفحه کتاب می خونم،مغز اون به شدت مقابله می کنه.

مغز ما ، یادتونه ، گفتم،مغز ما می خواد انرژی کمتری مصرف کنه و این انرژی کم نیاز به یک سری کارها داره،اینکه مقابله می کنه با تغییرات جدید.
شما اگر قراره یک تغییر جدید رو ایجاد کنید خیلی خیلی کم،مثلا یه نفری که می خواد بره باشگاه و شروع کنه به ورزش کردن،بگه فقط می خوام برم دوتا دمبل بزنم بیام،فقط دوتا دمبل برم بزنم بیام،تموم !

یا مثلا کسی که می خواد کتاب شروع کنه هرروز باید اینکار رو ادامه بده و اگر روزی انگیزه نداشت فقط یک پاراگرف بخونه،فقط یک پاراگراف! و مهمترین کاری که باید داشته باشه استمرار در اونه؛ پس مغز رو باید خیلی خیلی هوشمندانه باید گول بزنیم!

اگر قراره برید کتاب بخونید بگید : فقط برم یک پاراگرف بخونم که این پاراگراف میشه یک صفحه،یه صفحه می شه دو صفحه و همینطور بیشتر هم میشه؛ولی خب نیاز هم نیست که خیلی خیلی به مغزتون فشار وارد کنین.

یا برای لیست کار ها،می تونید،لیست کارهایی که مهمه و ارجحیت بیشتری داره رو بنویسید و سعی کنید 4 تا کار 5تا کار که خیلی مهمتره نسبت به لیست 20 تایی انتخاب کنید.همین نکته میتونه خیلی خیلی به ما کمک کنه.

خیلی ها استدلال های مغزشون رو جدی نمی گیرن،مغز ما استدلال های خیلی خیلی مهمی میاره که در برابر ما وایسته بگه کجا می خوای بری؟این تغییری که می خوای انجام بدی واسه من انرژی می بره ،واسه من زحمت داره.

این استدلال رو مغز به شما می ده و شما از این کار بازداشته میشی.
مثلا یه نفر می خواد یه کسب و کار رو شروع کنه و اونقدر ذهنش کمالگرایی می کنه که میگه: تو باید بری این دوره،این دوره ، این دوره ، این دوره رو گوش کنی که اشتباه نکنی،شکست نخوری و یک سال،دو سال ،سه سال از وقتت رو بذار برای دوره ها و بعدش کارت رو شروع کن،

در صورتی که چنین نیست ، در مورد آموزش و یادگیری مخالفتی نیست و بسیار بسیار بسیار مهم هست که یه نفر حتما باید بدونه که شیوه ی کارکرد اون مهارتی که می خواد یاد بگیره شیوه ش چجوریه ولی کمال گرایی که اصلا شروع نکنه به شدت می تونه مضر باشه و این ترفند مغزه،این استدلال مغزه برای اینکه ما تغییر نکنیم.

گاهی اوقات مغز ما با این استدلال میاد جلو که می گه من که بلد نیستم پس وارد این کار نمیشم یا استدلال هایی درمورد موقعیت جغرافیایی،در مورد سن و سال،در مورد یک سری باورهایی که در ذهن ما،شاید، باشه واسمون میاره

اینکه اینجا کشور ایرانه ، اینجا شاید کسب و کاررو نتونیم به خوبی رشد بدیم، همه ی اینا صرفا یک باوره ،همه ی این ها استدلال های مغزه که نمی خواد ما کاررو شروع کنیم،همه ی اینها برای اینه که مغز ما کم مصرف بمونه،همه ی اینها بهانه ای بیش نیست.

اینجا شاید بهترین شرایط باشه برای شروع یه کسب و کار،شاید موقعیت جغرافیایی هر نفر بهترین موقعیت باشه برای اون.

اینکه یه نفر بگه من این کاررو بلد نیستم دلیل خوبی نیست ،باید بره مهارتش رو یاد بگیره،اما نه کمال گرایی کنه و به دنبال هدف رفتن می تونه گاهی اوقات با زحمت باشه،زحمتش رو می پذیریم،انرژیه رو مصرف می کنیم و شروع می کنیم به حل کردن چالش های مسیر و به موفقیت می رسیم.

خانم مل رابینز یه قانون جالبی در کتاب قانون 5 ثانیه بیان کرده که در مورد قانون 5 ثانیه خیلی خیلی زیاد صحبت می کنه که کتابش هم موجوده می تونید برید خریداری کنید،یه کتاب خیلی خیلی عالیه!

توی این قانون در مورد نحوه ی کارکرد مغز در ابتدای کتاب صحبت میشه و بعدش در مورد قانون 5 ثانیه صحبت میکنه.

قانون 5 ثانیه چی میگه؟میگه : هرکاری رو که خواستی شروع کنی،مثلا فکر کنید من می خوام برم سراغ کتاب خوندن،تا به حال کتاب نخوندم و مغزم خیلی مقاومت داره و می خوام برم سراغ کتابخوانی،به محض اینکه تصمیم رو می گیرید بگید 5،4،3،2،1 و شروع کنید یک کاررو انجام بدید.از سرجات بلند شو برو یه کتاب بردار از تو کتابخونه و شروع کن به خوندن.

یا یک نفر می خواد بره باشگاه،به محض اینکه این به ذهنش میاد،نشینه سرجاش بگه حالا باشه مثلا یکم اوضاع تغییر کنه،باشه مثلا برای یک ماه دیگه ،دو ماه دیگه ،الان که عیده، الان که ماه رمضونه، الان که زمستونه، ،به محض اینکه این تو ذهنش میاد بلند شه بره باشگاه و یا یه کار مفید در اون جهت انجام بده .

مثلا خیلیا هستن برای یه شماره ی حساب می خوان پول رو واریز کنن،یا یه کار دیگه ای رو می خوان انجام بدن،مدام پشت گوش میندازن،یه کار کوچیک در اون زمینه انجام بده.مثلا چی؟مثلا همین که بگی شماره حسابتو یادداشت کن ،یا توی چک لیست گوشیشون،تو ریمایندر گوشیشون اینو یادداشت کنن که یادشون بیاد.

یه کار کوچیک در اون جهت انجام بدید و قانون 5 ثانیه ای رو که به محض اینکه خواستید کاری روی انجام بدید بگید 5،4،3،2،1 و سریع اون کاررو انجام بدید .نه این که بگید 5،4،3،2،1 خب من شروع می کنم به این کار.

نه همون لحظه ای که شروع می کنید به شمارش ،در جهت اون کار قدمی بردارید.کاری که می تونید انجام بدید اینه اون کارهایی رو که پشت گوش انداختید یادداشت کنید و ببینید چه قدمی می تونید در جهتش بردارید؟

حتما حتما اون منطقه ی امنی که ذهنتون سال ها و سال ها شمارو تو اون موقعیته نگه داشته،به خاطر اینکه گفتیم که مغز خیلی کم مصرفه،مغز استدلال های خاصی رو میاره،مغز مارو با ترس هایی روبرو میکنه و با بدبینی هایی،با ناامیدی هایی ما رو روبرو می کنه قصد داره کم مصرف باشه و همه ی اینها حربه های مغز ماست.

همه ی اینهایی که باعث شده تو ناحیه ی امنتون باقی بمونید بنویسید.بنویسید.بنویسید چرا اقدامی نکردید و در موردش فکر کنیدو این ترفند هایی که تو این کلیپ به شما عزیزان گفتم رو رعایت کنید.