دسته‌بندی نشده
فرهنگ نظر مخالف (چرا اعصابتو خورد می کنی؟)
دوستان عزیز سلام. وقتتان بخیر. یک هوای عالی بود. برف آمده است. سال های زیادی است که اینجا برف با این حجم نیامده است و می خواهم درباره یه موضوعی جالب صحبت بکنم.
فرهنگ نظر مخالف. خیلی از ما ها و متأسفانه در کشور های جهان سوم این فرهنگ هنوز جا نیفتاده است که نظرات مخالف هم دیگر را بپذیریم. بپذیریم دنیا رنگارنگ است. بپذیریم زیبا بودن دنیا در رنگارنگ بودنش است.
خیلی از افراد استوری می گذارند، پستی می گذارند که به مذاق خیلی از افراد خوش نمی آید. می آیند زیرش فحش می نویسند، نظراتشان را می نویسند. ما اگر نظر کسی را دوست نداریم یا باهاش مخالف هستیم کافی هست آن را آنفالو بکنیم یا اصلاً دنبال پیج طرف نباشیم. پ
س خیلی جالب تر است و خیلی شیرین تر است که ما بیایم به نظرهای همدیگر احترام بگذاریم، عقاید همدیگر را بپذیریم. چه بسا شاید در شرایطی که یک نفر به دنیا آمده است هرکس دیگری هم در همان شرایط بزرگ می شد، آن عقاید و آن تفکرات را داشت.
یک داستان جالبی در مورد صدام هست که می گویند زندگی صدام فشار های عصبی خیلی زیادی داشته است در کودکی، مورد تجاوز قرار گرفته است
و چه بلاهایی که توسط پدربزرگش به سرش می آمده است. چه اتفاقات بدی که به سرش می آمده و این در مدرسه که بوده است خیلی ها اذیتش می کردند. همیشه سرکوفتش می زدند و ببینیم چه شخصیتی در آینده برایش بوجود آمد. یک شخصیتی که قاتل است و چقدر کشتار بوجود آورده است.
این شرایطی که داشته این شخصیت را بوجود آورده است و اصلاً دلیلی نیست که بگوییم دیگر آن شرایط را داشته است باید آن کار را انجام می داده است. نه. ما قدرت انتخاب داریم. ما قدرت تصمیم داریم و باید تغییر و تصمیم را بپذیریم.
نمی خواهم این اتفاق پیش بیاید که باز بیایند بگویند وای شما از صدام حمایت کردید و فلان و این حرف ها. نه. من دیگر بدترین نوعش را گفتم. گفتم بدترین نوعی که ما دیدیم تا حالا که این همه قتل و غارت کرده است دیگر مثل هیتلر، صدام است و ببینیم چقدر این فرد زندگی عقبه ی بدی داشته است،
بک گراند بدی داشته است که دست به همچین کارهایی کرده است. یا خیلی از قتل ها هم به همین شکل بوجود می آید. این در بدترین حالتش بود. حالا بیاییم یکم از غلظتش کمتر بکنیم.
افرادی که مثلاً نظر مخالف ما را دارند. آن ها در شرایطی بودند، آن ها در جامعه ای بودند، در فضایی بودند که آن عقاید بهشان گفته شده است و سال ها با آن بزرگ شدند. الان اگر می بینید روی حرفی که میزند انقدر مصمم است بخاطر شرایطی که داشته است.
پس این فرهنگ نظر مخالف خیلی به این بر می گردد که ما عقبه ی طرف را بپذیریم. آن شرایطی که داشته را بپذیریم و بپذیریم که آن فرد در شرایطی بوده که آن عقاید بهش گفته شده است.
در محیطی بوده که این افکار به ذهنش نفوذ پیدا کرده و آن را پذیرفته است. پس اگر می خواهیم در کنار هم زندگی خوب و خوشی را داشته باشیم به جای اینکه برویم زیر پست ها فحش بگذاریم، برویم بی احترامی بکنیم، نظرات هم دیگر را بپذیریم.
یک نظر شاید با توجه به شرایط فرد برای خودش درست باشد. یک نظر دیگر هم با توجه به شرایطش شاید درست باشد. پس خیلی قشنگ تر است. این در کشور های جهان اولی خیلی کمرنگ تر است و متأسفانه در ایران خیلی زیاد است.
یعنی میبینیم یک زمانی بود در قبل از حادثه ی پلاسکو آتش سوزی زیادی بوجود آمد و یک بچه ی 5 ساله مرد. تمام ملت که این حادثه را دیده بودند روی پست هایشان، در پیجشان، همه این عکس را گذاشتند که آتش نشان نمیدونم فلان است و این ها می خورند و می خوابند و این بچه ی 5 ساله آتیش گرفت و مرد و هیشکی به دادش نرسید.
دقیقاً بعد از همان اتفاق در چند سال بعدش توی پلاسکو آتیش گرفت و مردم دیدیم چقدر استوری های مختلف گذاشتند، چقدر پست های مختلفی را گذاشتند و چقدر نظرات کلاً یک دفعه تغییر کرد و یک حرف جالبی هست که می گوید
هیچ وقت دلمان را نباید به حرفای دیگران چه انتقادهایی که می کنند چه تعریف هایی که می کنند نباید دلمان را خوش بکنیم. چرا؟ چون به هرکدامش که دل ببندیم و هر کدامش که دلمان را خوش بکنیم باعث می شود دلمان را به یک حجم از افراد دیگری ببندیم.
باید توکلمان را باید آن امیدی که داریم را به یک منبع خیلی بزرگ تر وصل بکنیم نه به مردم. نه به حرف مردم. من برای مردم اینکارو کردم. من برای ملت اینکارو کردم. نه. این هارا بگذاریم کنار. افراد و مردم جوری هستند که شما با کوچک ترین اشتباهتان بر علیه تان می شوند.
پس زندگی خودتان را بکنید. سعی بکنید در جهت دیگران را بردارید و در جهت زندگی خودتان و خداوند این را قرار بدهید و چقدر زیباست که دیگر هیچ وقت این حجمه ها به وجود نمی آید.
دیگر هیچ وقت این نگرانی ها به وجود نمی آید و بیاییم این فرهنگ را جا بیندازیم. امیدوارم این کلیپ برایتان مفید باشد.
این مطالب را هم حتما بخوانید
